* جابهجایی و تبدیل عناصر فرهنگیفرهنگ، مجموعه کشفها، تجربهها و مهارتهایی است که افراد در طول حیات خود با خلاقیت، پویایی و ابتکار بر جای گذاشته و به نسلهای بعدی انتقال دادهاند. البته فرهنگ هیچگاه به بهانة حفظ موجودیت خود در وضعیت انجماد و تغییرناپذیری باقی نمیماند، بلکه فرهنگی دارای حیات است که همیشه در حال تحول باشد. از نشانههای یک فرهنگ پویا این است که در اقتباس از دیگران به انتخابی اصولی، اصلح و مؤثر دست میزند؛ البته این ویژگی خود به تحولات تاریخی و اوضاع مناسب اجتماعی بستگی دارد. گاه دو قلمرو فرهنگی از لحاظ جغرافیایی در تماس نزدیکاند اما نه بر هم میآمیزند و نه یکی بر آن دیگری حکمفرما میشود. همچنین وقتی آحاد یک جامعه با ارزشهایی مواجه شدند که آنان را از تحجر و خرافات و نیز تیرگیهای ناشی از جور و ستم زمامداران خودسر میرهاند، با الهام از آن ارزشها که نویددهنده، و مشوق شکوفایی و رویش هستند به ابداعات فرهنگی دست میزنند و کژتابیهای گذشته را کنار میگذارند. اگرچه هر اجتماعی، فرهنگ و ویژگیهای دیرپا و منحصر به خود را داراست، ولی در صورت لزوم میتواند متحول گردد، اما این تغییر و تحول گسترده و عمیق در جامعه به دگرگونیهایی همهجانبه در اوضاع و احوال، روحیه، نگرشها و عادات حاکم بر تمامی افراد جامعه وابسته است.
* تمدن کهن ایرانزمینیکی از کهنترین و ریشهدارترین فرهنگهای جهان، فرهنگ و تمدن ایرانی است، و پیشینه آن را باید در هزاران سال قبل جستوجو کرد. والانگری و برتریاندیشی فکری ایرانی تحولی شگرف در جهان بشری پدید آورد و بر خاور و باختر اثر گذارد. آگاهی ما از تاریخ پیش از اسلام تنها نوشتههای عبری، یونانی، رومی و عربی است. باور عمومی بر این بوده که ایران با پیدایش حکومت هخامنشی در میانه قرن ششم پیش از میلاد پدیدار شده است، اما پژوهشهای تازه این تصور را به چالش وامیدارد و بر آن است تا ثابت کند که تمدن ایران بسیار کهنتر از این زمان است.
* فرهنگ ایرانی در روزگاران کهناز میان اقوام آریایی سه قوم نامدارتراند که هر یک از آنان سرانجام در ناحیهای از ایران استقرار یافتند؛ مادها در مغرب، باختریها در مشرق و پارسیها در جنوب ایران جای گرفتند. مادها در آغاز قرن هفتم و تا پایان قرن هشتم پیش از میلاد دولت خود را تأسیس کردند. زبان مادها با گذشت روزگار از میان رفت و محور زبانهای پس از خود چون زبان پهلوی و مانند آن شد، ولی هنوز در آذربایجان چندین لهجه وجود دارد که از بقایای این زبان است. هخامنشیان بخشی از تمدن و فرهنگ خود را از مادها اقتباس کردند. در نقشهای تختجمشید مادها با کلاه نمادین و قبای آستیندار دراز نشان داده شدهاند. اما هخامنشیان از پارسیها بودند. آنان از خوزستان به پارس رفته و آن ایالت را به نام خود خوانده و ضمیمة دولت خود ساختند. پارسی باستان همان زبان هخامنشی است که به خط میخی نوشته میشد. ایرانیان خط میخی را از آشوریها و عیلامیها فراگرفتند، اما آن را اصلاح کردند و مرتب ساختند. مفصلترین کتیبة هخامنشی سنگ نبشتة داریوش بزرگ در بیستون است که کاشف آن هنری راولینسون میباشد. عالیترین نماد فرهنگ این سلسله، معماری این دوره است که در بناهای عظیم پاسارگاد، تختجمشید و شوش تجلی کرده است. این سبک از معماری هنرنمایی و ابتکار ایرانیان را بهدرستی به نمایش میگذارد. در دوران هخامنشی بزرگترین شهر علمی و دانشگاهی بابل بود. در این قلمرو معارف قدیم تعلیم داده میشد و فراگیران تألیفات قدیمی را به زبانهای اکدی، سومری، عیلامی و آرامی میخواندند. ستارهشناسان و ریاضیدانان بابلی در جهان مشهور بودند. دولت هخامنشی وارث تمدنهای قدیم بود و تمام علوم و معارف ملل پیشین چون آشور، بابل و عیلام در کشور پهناور ایران رواج داشت. اشکانیان با روم و چین و ممالک دیگر روابط تجاری داشتند و چون کشورشان سر راه مشرق و مغرب واقع شده بود از موقعیت مهمی در اقتصاد دنیای قدیم برخوردار بودند. کاروانهای بازرگانی باختر و خاور در محلی موسوم به برج سنگی (در آسیای مرکزی) تلاقی میکردند و از جنوب افغانستان گذشته به هند میرفتند. این راه را جادة ابریشم میخواندند. از فنون مهم آبیاری در میان کشاورزان اشکانی حفر قنات یا کاریز بود که نوعی مهندسی شگفتانگیز در آبرسانی به مزارع و باغات به شمار میرود. در غرب ایران و برخی نواحی شمال شرقی ایران کتیبهها و آثاری از اشکانیان بهدست آمده است که هویت فرهنگی و ابتکار و ذوق آنان را به نمایش میگذارد. متأسفانه اشکانیان در اواخر عصر خود رو به انحطاط نهادند و سرانجام بهدست ساسانیان منقرض شدند.
* شرایط آشفتهدر دوران ساسانی اگرچه هنر و فرهنگ رواج یافت و معماری رونق فزایندهای بهدست آورد که از آثار معروفش طاق کسری در کنار دجله و حوالی بغداد میباشد، اما اوضاع فرهنگی اجتماعی مسیر پرآفتی را طی کرد. تعصب شدید موبدان، ستم و بیعدالتی حکمرانان و کارگزاران آنان، اختلاف طبقاتی شدید، تفرقه میان مردم به دلیل اعتقاد به مذاهب گوناگون از این موارد است که آشفتگی سیاسی را در عصر ساسانیان تشدید کرد. تعداد بیشماری از موبدان در امور مهم زندگی مردم دخالت میکردند و زندگی روزمرة آنان را کنترل میکردند و از این راه ثروت فراوانی بهدست آورده بودند و ضمن بسط قدرت خویش دولت مستقلی در داخل دولت اصلی به شمار میرفتند. این اوضاع یک نوع آمادگی در ایران برای ظهور اسلام بهوجود آورد.
* پایان شبِ سیاهوقتی یزدگرد به شاهی رسید آثار انقراض در سیمای دولت ساسانی پدیدار شد. این پادشاه کمتجربه و ناتوان نمیتوانست در برابر یورش مسلمانان خود را حفظ کند. مسلمانان نخست دولت ایران را به ایین محمدی فراخواندند، اما دولت ساسانی از پذیرش این دین امتناع کرد. مسلمانان نیز بدین صورت نبردهایی را علیه این حاکمیت متزلزل و آشفته آغاز کردند که مهمترین آنها قادسیه، جلولا، نهاوند و و اجرود بود. انقراض دولت ساسانی و تسخیر ایران بهدست مسلمانان، یک پیروزی معنوی و شکوفایی علمی و فرهنگی را به دنبال داشت. زیرا مهاجمان قصد کشورگشایی و تفوق نظامی نداشتند، بلکه شریعتی استوار، دینی راستین و فرهنگی مولد را تبلیغ میکردند و انگیزهها و مقاصد آنان از یک نیروی محرکه معنوی منشأ میگرفت که دلهای رمیدة آنان را که خود در جاهلیتی وحشتناک روزگار میگذرانیدند تسخیر کرده و بهشدت، فرهنگ، باورها، سنتها و روابط اجتماعی آنان را دگرگون کرده بود.
* ندای آزادی، عدالت و مساواتسلاحی که مسلمانان با خود داشتند از نوع شمشیرهای برنده و تیر و کمانهای اقوام مهاجم پیشین نبود. آن نیروی فوقالعاده و شگفتانگیزی که آنان را چنان قدرتمند و شجاع ساخته بود، دین مبین اسلام بود که همة مردم را به یکتاپرستی، برابری و برادری فرا میخواند. از ایینی سخن میگفتند که ریشه در سرشت آدمیان داشت و با برهان و منطق همراه بود. علم و معرفت را ترویج میداد. نظام طبقاتی و تبعیض را محکوم میکرد و اساس برتریها را پرهیزکاری و بندگی خدا میدانست. ندای مساوات و عدالتی که این رزمندگان، مروج آن بودند برای بیشتر جامعة ایرانی که در محرومیت و مظلومیت روزگار میگذراندند بسیار امیدوارکننده و نویدبخش بود. به همین دلیل نجات خود را از آن ستمِ آشکار و اختناق شدید در پذیرش ایین جدید دانستند و طومار رسوم کهن را درنوردیدند و بر اساس اعتقادات جدید، فرهنگی باطراوت و پویا طرحریزی کردند. برخی خواستهاند این تحریف را ترویج دهند که دلیل پذیرش مذهب تشیع از طرف ایرانیان آن بوده است که دختر یزدگرد سوم (آخرین پادشاه ساسانی) به ازدواج امام حسین درآمد و مردم ایران به یمن این پیوند به چنین مذهبی گرایش نشان دادند. اما در پاسخ آنان باید گفت: ایرانیان به هیچوجه حاضر نشدند به این حاکم ستمگر پناه دهند. بنابراین، چنین پادشاه مطرود و منفوری نمیتواند آنقدر محبوب مردم باشد که بهخاطر او مردم کیش جدیدی را برگزینند. به علاوه بر اساس بررسیهای تاریخی و ارزیابی پارهای منابع این ازدواج مورد تأمل مینماید و ایتالله مطهری و برخی از محققان شیعه آن را مشکوک دانستهاند. ادوارد براوان و کریستنسن هم ماجرا را افسانهای بیش تلقی نکردهاند. همچنین اگر ایرانیان بخواهند به دلیل یک وصلت و انتساب آن به خاندان ساسانی عواطف و تمایلات دینی خود را بروز دهند باید برای ولیدبنعبدالملک که داماد یزدگرد است احترام قائل باشند که چنین نکردهاند. عبیداللهبنزیاد از مادری ایرانی به نام مرجانه زاده شد. پدرش زیادبنابیه هنگامیکه والی فارس بود با این دختر ازدواج کرد، اما ایرانیان چنان از این پدر و پسر نفرت دارند که به وصف نمیاید.
شهد شکوفاییآنچه اهمیت دارد این واقعیت است که ایرانیان پس از گرایش به ایین اسلام در پرتو فضای مناسب و آرامی که این دین بهوجود آورده بود و نیز پیرو تشویقها و تاکیدهای اسلام در علم و معرفت و فضیلت، در پایهگذاری بسیاری از علوم اسلامی نقش برجستهای داشتند. متفکران اسلامی ایرانی در شکوفایی فکری، هنری و معرفتی دیگر مسلمانان بسیار مؤثر بودند و حیات معنوی و علمی آنان را متحول کردند. ایرانیان ضمن مشارکت در ساختن تمدن جهان اسلام، از آغاز به خاندان نبوت و عترت نبی اکرم ارادت میورزیدند و نخستین ایرانی که در جستوجوی ایینی درست و مبتنی بر آموزههای وحی، بهطرف حجاز شتافت و به دین اسلام مشرف شد سلمان فارسی بود که خاتم پیامبران دربارهاش فرمود: سلمان از اهلبیت ماست. بدینگونه ایران از قرون نخستین اسلام مرکز تشیع شد و بزرگان معارف شیعه همچون کلینی، شیخ صدوق و بسیاری دیگر از علمای شیعة اهل ایران به ترویج فرهنگ اهلبیت و تدوین معارف ائمه پرداختند. تشیع در نواحی مختلف ایران همچون آتشی زیر خاکستر باقی ماند تا زمینة تجلی بهدست آورد و پس از یورش مغولها به یاری برخی از عرفا و حکما و نیز بر اثر تحولات عمیقی که رخ داده بود گسترش یافت و با استیلای خاندان صفوی بر ایران و بازیافتن وحدت ملی مبتنی بر تشیع دوازده امامی بار دیگر فصلی جدید در حیاتِ فرهنگی مردمان این سرزمین گشوده شد. در تمام این ادوار تاریخی که رواج جهانبینیهای گوناگون دینی و معنوی را بر ایرانزمین به همراه داشت، قدرت ترکیب و جذب و در عین اصالت فرهنگ ایران با توجه به اصولی اساسی و ارزشی حاکم بر آن استوار بر جای ماند.
منابع1. تاریخ ایران زمین، دکتر محمدجواد مشکور. 2. محیط پیدایش اسلام، شهید بهشتی. 3. فرهنگ استقلال، دکتر جواد منصوری. 4. ایران در زمان ساسانیان، کریستن سن، ترجمه رشید یاسمی. 5. تاریخ اجتماعی ایران، مرتضی راوندی، ج1. 6. تاریخ جامع ادیان، جان ناس، ترجمه علیاصغر حکمت. 7. خدمات متقابل اسلام و ایران، شهید مرتضی مطهری. 8. تاریخ تمدن ویل دورانت (مشرق زمین گاهواره تمدن)، بخش اول، ترجمه احمد آرام و دیگران. 9. مقاله تمایز جاودانه فرهنگها، دکتر صفر یوسفی، جام جم، 23/4/81، ص5. 10. در آستانه سده بیستویکم ایران و ایرانی بودن، دکتر پیروز مجتهدزاده، بخش اول، روزنامه اطلاعات، ش21904.
سوتیتراز نشانههای یک فرهنگ پویا این است که در اقتباس از دیگران به انتخابی اصولی، اصلح و مؤثر دست میزند؛ البته این ویژگی خود به تحولات تاریخی و شرایط مناسب اجتماعی بستگی دارد
|
کلید هایی برای گشایش مناسبات با همسر
آیا مردان و زنان به طرق مختلف به روابط خود آسیب میرسانند؟
پنج ترس و نگرانی که ما را از حرکت باز می دارد .
رازهای عشق -گفتاری از دونالد والترز
زلال که باشی آسمان در تو پیداست...
پاک سازی زبان فارسی از قاعده های دستوری زبان عربی
فردوسی، راز ماندگاری زبان فارسی
92206 بازدید
14 بازدید امروز
38 بازدید دیروز
218 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian